دارای نیروی شباب، جوان، باطراوت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the bitter memories of his youthful days
خاطرات تلخ ایام جوانی او
Arianne was an image of youthful innocence.
آرین نمادی از معصومیت جوانی بود.
Youthful dancers crowded the hall.
سالن مملو از رقاصان جوان بود.
Eventually the skin loses its youthful condition.
دیر یا زود پوست طراوت خود را از دست میدهد.
Mr. Zarrabi was a youthful octogenarian.
آقای ضرابی مرد هشتادسالهی شادابی بود.
her poetry's fluent and youthful style
سبک روان و پرحرارت اشعار او
mountain chains of youthful topography
سلسلهجبال دارای پستی و بلندیهای نافرسوده
valleys carved by vigorous youthful streams
درههایی که توسط جویبارهای نیرومند و کاوا حفاری شدهاند
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «youthful» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/youthful