دستاول، بیواسطه، مستقیماً، شخصاً، از نزدیک (تجربه و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
firsthand information
اطلاعات دست اول
She experienced the earthquake firsthand.
زلزله را از نزدیک و شخصاً تجربه کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «firsthand» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/firsthand