فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Firstly

ˈfɜrːstli ˈfɜːstli

توضیحات:

همچنین می‌توان از first به‌جای firstly استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb B2

اولاً، در مرحله‌ی اول، در ابتدا، در وهله‌ی اول، نخست، در درجه‌ی اول، پیش‌از همه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Firstly, I would like to thank all of you for your support.

پیش‌از هر چیز، می‌خواهم از همه‌ی شما به‌خاطر حمایتتان تشکر کنم.

Firstly, we need to gather all the necessary documents.

در مرحله‌ی اول، باید تمام مدارک لازم را جمع‌آوری کنیم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Firstly, ensure that all safety protocols are followed.

نخست، اطمینان حاصل کنید که تمام پروتکل‌های ایمنی رعایت شده‌اند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد firstly

  1. adverb before anything else
    Synonyms:
    first first of all foremost first off

ارجاع به لغت firstly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «firstly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/firstly

لغات نزدیک firstly

پیشنهاد بهبود معانی