فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Heyday

ˈheɪdeɪ ˈheɪdeɪ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

شگفتا،عجب، به‌به، اوج خوشبختی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

He was in the heyday of his power.

او در اوج قدرت خود بود.

Nowadays he is in his heyday.

او این روزها خیلی برو برو دارد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

during the heyday of the silk trade

در دوران رونق تجارت ابریشم

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد heyday

  1. noun prime
    Synonyms:
    time day height peak high point pinnacle zenith culmination prime time high spot acme salad days
    Antonyms:
    low point

ارجاع به لغت heyday

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heyday» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/heyday

لغات نزدیک heyday

پیشنهاد بهبود معانی