Prime Time

ˈpraɪmˈtaɪm praɪmˈtaɪm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

(رادیو و تلویزیون و غیره) ساعات پربیننده، ساعات پرشنونده، ساعات اوج (به‌طور معمول در سر شب)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد prime time

  1. noun evening television
    Synonyms: prime-time attraction, prime-time show, prime-time television

ارجاع به لغت prime time

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prime time» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/prime time

لغات نزدیک prime time

پیشنهاد بهبود معانی