آخرین به‌روزرسانی:

Inflorescence

ˌɪnflɔːrˈresns ˌɪnflɔːˈresns

معنی

noun

گیاه‌شناسی آرایش، وضع گل، گل‌آذین، شکوفایی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inflorescence

  1. noun the time and process of budding and unfolding of blossoms
    Synonyms:
    flowering blossoming florescence anthesis efflorescence

Collocations

types of inflorescence

انواع گل آذینها

ارجاع به لغت inflorescence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inflorescence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inflorescence

لغات نزدیک inflorescence

پیشنهاد بهبود معانی