فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Effloresce

گذشته‌ی ساده:

effloresced

شکل سوم:

effloresced

سوم‌شخص مفرد:

effloresces

وجه وصفی حال:

efflorescing

معنی و نمونه‌جمله

verb - intransitive

گل کردن، شکوفه کردن، شوره کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Some bricks effloresce.

برخی آجرها شوره می‌بندند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد effloresce

  1. verb to bear flowers
    Synonyms:
    flower bloom blossom blow burgeon burst-forth
  1. verb assume crystalline form; become crystallized
    Synonyms:
    crystallize crystalize crystalise

ارجاع به لغت effloresce

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «effloresce» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/effloresce

لغات نزدیک effloresce

پیشنهاد بهبود معانی