experience, trial, experiment, proficiency, experimentation, encounter
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
تصنیف ترانه نیاز به استعداد و تجربه دارد.
The composition of songs requires talent and experience.
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
it is nice if the test of experience is applied
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تجربه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تجربه