فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

آزمایش کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

امتحان کردن

فونتیک فارسی

aazmaayesh kardan
فعل متعدی

to test, to experiment, to try, to tempt, to examine, to try out, to assay, to screen, to analyze, to pilot

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

درمان‌های مختلفی را آزمایش کردند.

Many remedies were tried.

آن‌ها روی موش‌ها آزمایش می‌کنند.

They conduct experiments on mice.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت آزمایش کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آزمایش کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آزمایش کردن

لغات نزدیک آزمایش کردن

پیشنهاد بهبود معانی