امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

خشک به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

khoshk
dry, dried, brainless, hollow, lifeless, prosaic, strict, severe

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
آدم
standoffish
husky
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خشک

  1. مترادف:
    پژمرده زرد بی‌طراوت
    متضاد:
    تر باطراوت خرم شاداب مرطوب نوشکفته

ارجاع به لغت خشک

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خشک» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خشک

لغات نزدیک خشک

پیشنهاد بهبود معانی