آخرین به‌روزرسانی:

خشک افتادن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

خشک شدن

فونتیک فارسی

khoshk oftaadan
فعل لازم

to run dry, to become dry, to become purched

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

پس‌از هفته‌ها بدون باران، در نهایت چاه خشک افتاد.

After weeks without rain, the well finally ran dry.

با گرم شدن هوا، دریاچه شروع به خشک افتادن کرد.

As the weather turned warmer, the lake started to become dry.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت خشک افتادن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خشک افتادن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خشک افتادن

لغات نزدیک خشک افتادن

پیشنهاد بهبود معانی