to run dry, to become dry, to become purched
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پساز هفتهها بدون باران، در نهایت چاه خشک افتاد.
After weeks without rain, the well finally ran dry.
با گرم شدن هوا، دریاچه شروع به خشک افتادن کرد.
As the weather turned warmer, the lake started to become dry.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خشک افتادن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خشک افتادن