to wilt, to wither, to shrivel, to droop
گیاهان زیر آفتاب داغ پژمرده شدند.
Plants wilted under the hot sun.
اگر این گلها را در آب نگذاری، پژمرده خواهند شد.
If you don't put these flowers in water, they will wither.
to be dejected, to become dejected, to be afflicted, to become afflicted, to become disheartened, to become heavy-hearted
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او بعداز جدایی پژمرده شد.
After the breakup, she would be dejected.
دیدن اخبار مربوط به فاجعه باعث شد همه در اتاق پژمرده شوند.
Watching the news about the disaster made everyone in the room become heavy-hearted.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پژمرده شدن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پژمرده شدن