to wilt, to wither, to be shriveled, to droop
گرمای خورشید میتواند بهسرعت گیاهان ظریف را پژمرده کند.
The heat of the sun can quickly wilt delicate plants.
گرمای بیش از حد میتواند محصولات را در مزرعه پژمرده کند.
Excessive heat can wither the crops in the field.
to deject, to afflict, to make gloomy, to make heavy-hearted, to sadden
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
به نظر میرسید که خبر ناامیدکننده همه را در اتاق پژمرده کرد.
The disappointing news seemed to deject everyone in the room.
فیلم غمانگیز همهی تماشاگران در تئاتر را پژمرده کرد.
The tragic movie made heavy-hearted all the viewers in the theater.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پژمرده کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پژمرده کردن