امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

پژمرده کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

پلاساندن

فونتیک فارسی

pazhmorde kardan
فعل متعدی
to wilt, to wither, to be shriveled, to droop

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

- گرمای خورشید می‌تواند به‌سرعت گیاهان ظریف را پژمرده کند.

- The heat of the sun can quickly wilt delicate plants.

- گرمای بیش از حد می‌تواند محصولات را در مزرعه پژمرده کند.

- Excessive heat can wither the crops in the field.
افسرده کردن

فونتیک فارسی

pazhmorde kardan
فعل متعدی
to deject, to afflict, to make gloomy, to make heavy-hearted, to sadden

- به نظر می‌رسید که خبر ناامیدکننده همه را در اتاق پژمرده کرد.

- The disappointing news seemed to deject everyone in the room.

- فیلم غم‌انگیز همه‌ی تماشاگران در تئاتر را پژمرده کرد.

- The tragic movie made heavy-hearted all the viewers in the theater.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت پژمرده کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پژمرده کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پژمرده کردن

لغات نزدیک پژمرده کردن

پیشنهاد بهبود معانی