امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Reunite

ˌriːjuːˈnaɪt ˌriːjuːˈnaɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    reunited
  • شکل سوم:

    reunited
  • سوم‌شخص مفرد:

    reunites
  • وجه وصفی حال:

    reuniting

معنی

adverb
دوباره به‌هم پیوستن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reunite

  1. verb To reestablish friendship between
    Synonyms:
    reconvene reconcile make up rejoin meet meet again conciliate reassemble join become reconciled have a reconciliation be restored to one another remarry reunify heal the breach make-peace get-together patch things up
    Antonyms:
    separate go separate ways be disrupted

ارجاع به لغت reunite

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reunite» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reunite

لغات نزدیک reunite

پیشنهاد بهبود معانی