با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Reunite

ˌriːjuːˈnaɪt ˌriːjuːˈnaɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    reunited
  • شکل سوم:

    reunited
  • سوم‌شخص مفرد:

    reunites
  • وجه وصفی حال:

    reuniting

معنی

adverb
دوباره به‌هم پیوستن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reunite

  1. verb To reestablish friendship between
    Synonyms: reconvene, reconcile, make up, rejoin, meet, meet again, conciliate, reassemble, join, become reconciled, have a reconciliation, be restored to one another, remarry, reunify, heal the breach, make-peace, get-together, patch things up
    Antonyms: separate, go separate ways, be disrupted

ارجاع به لغت reunite

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reunite» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reunite

لغات نزدیک reunite

پیشنهاد بهبود معانی