آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۱ مهر ۱۴۰۴

    Behavioral

    bɪˈheɪvjərəl bɪˈheɪvjərəl

    توضیحات:

    این لغت در انگلیسی بریتانیایی به‌صورتِ behavioural نوشته می‌شود.

    معنی behavioral | جمله با behavioral

    adjective

    روان‌شناسی سلامت روان (مربوط به رفتار و سلوک) رفتاری

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی سلامت روان

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    behavioural psychology

    روان‌شناسی رفتاری

    behavioral problems

    مشکلات رفتاری

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    behavioural patterns

    الگوهای رفتاری

    behavioral and cultural change

    تغییر رفتاری و فرهنگی

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد behavioral

    1. adjective of or relating to behavior
      Synonyms:
      behavioural

    لغات هم‌خانواده behavioral

    • noun
      behavior, misbehavior, behaviorism, behaviorist
    • adjective
      behavioral
    • verb - intransitive
      behave
    • verb - transitive
      misbehave
    • adverb
      behaviorally

    سوال‌های رایج behavioral

    معنی behavioral به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی behavioral در زبان فارسی به «رفتاری» یا «مربوط به رفتار» ترجمه می‌شود.

    این صفت معمولاً برای توصیف موضوعاتی به کار می‌رود که با رفتار انسان یا حیوان، واکنش‌ها و عملکردهای عملی آن‌ها مرتبط هستند. حوزه‌ی کاربرد behavioral بسیار گسترده است و شامل روانشناسی، علوم تربیتی، علوم اجتماعی و حتی تحقیقات علمی می‌شود.

    یکی از کاربردهای اصلی behavioral در روانشناسی است. برای مثال، «behavioral therapy» به معنای «رفتار درمانی» است که تمرکز آن بر اصلاح رفتارهای نادرست یا آسیب‌زا با استفاده از تکنیک‌های علمی است. در این زمینه، behavioral به عنوان شاخصی برای شناخت، تحلیل و تغییر رفتارهای فردی به کار می‌رود و نقش مهمی در بهبود سلامت روان و عملکرد اجتماعی دارد.

    علاوه بر روانشناسی، behavioral در علوم تربیتی و آموزشی نیز اهمیت دارد. بررسی رفتارهای دانش‌آموزان یا یادگیرندگان به معلمان و پژوهشگران کمک می‌کند تا روش‌های آموزشی مؤثرتر و سازگار با نیازهای فردی طراحی کنند. به عنوان مثال، تحلیل رفتارهای دانش‌آموزان در کلاس درس می‌تواند به بهبود تعامل، افزایش انگیزه و کاهش مشکلات رفتاری منجر شود.

    در حوزه‌ی علوم اجتماعی، اصطلاح behavioral برای مطالعه‌ی رفتارهای جمعی، تعاملات اجتماعی و تصمیم‌گیری‌های انسان‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. پژوهشگران با تمرکز بر الگوهای رفتاری، می‌توانند پیش‌بینی‌های دقیق‌تری درباره‌ی رفتار گروه‌ها، واکنش‌ها به رویدادهای مختلف و تأثیر محیط بر عملکرد افراد ارائه دهند. این کاربرد نشان‌دهنده‌ی نقش کلیدی رفتار در تحلیل و فهم جامعه است.

    behavioral فراتر از یک صفت ساده است و به درک عمیق‌تر رفتار انسان و حیوان، بررسی علل و پیامدها و ارائه‌ی راهکارهای اصلاحی و بهبود بخشیدن به عملکردها کمک می‌کند. این واژه در علوم مختلف به افراد امکان می‌دهد تا رفتارها را به دقت تحلیل کرده و تصمیمات آگاهانه و مؤثرتری در زندگی شخصی، حرفه‌ای و اجتماعی اتخاذ نمایند.

    ارجاع به لغت behavioral

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «behavioral» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/behavioral

    لغات نزدیک behavioral

    • - behavior modification
    • - behavior therapy
    • - behavioral
    • - behavioral science
    • - behaviorally
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.