کم دادن (پول)، کم تحویل دادن (پول)، فریب دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The shopkeeper shortchanged me, but I didn't notice.
مغازهدار به من کم پول پس داد؛ ولی من متوجه نشدم.
The band shortchanged its fans by playing for only 30 minutes.
این گروه تنها با ۳۰ دقیقه نواختن، هواداران خود را فریب داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «shortchange» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shortchange