با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Overstate

ˌoʊvərˈsteɪt ˌəʊvəˈsteɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    overstated
  • شکل سوم:

    overstated
  • سوم‌شخص مفرد:

    overstates
  • وجه وصفی حال:

    overstating

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
گزافه‌گویی کردن، اغراق گفتن در، اغراق‌آمیز کردن، غلو کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- He has overstated the facts.
- او در مورد حقایق غلو کرده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overstate

  1. verb exaggerate
    Synonyms: amplify, blow out of proportion, boast, boost, brag, build up, embellish, embroider, emphasize, enlarge, exalt, expand, fabricate, fudge, heighten, hike, inflate, lay it on thick, lie, magnify, misquote, misreport, misrepresent, overdo, overemphasize, overestimate, pad, play up, puff

ارجاع به لغت overstate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overstate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overstate

لغات نزدیک overstate

پیشنهاد بهبود معانی