فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Hyperbolize

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    hyperbolized
  • شکل سوم:

    hyperbolized
  • سوم‌شخص مفرد:

    hyperbolizes
  • وجه وصفی حال:

    hyperbolizing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive
گزافه‌گویی کردن، اغراق کردن، مبالغه کردن، بزرگ‌نمایی کردن، غلو کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- She tends to hyperbolize her achievements to impress others.
- او تمایل دارد که برای تحت‌تأثیر قرار دادن دیگران، در مورد دستاوردهایش اغراق کند.
- Stop hyperbolizing the situation—it’s not as bad as you say.
- دست از مبالغه کردن در مورد این وضعیت بردار، آن‌قدرها هم که می‌گویی بد نیست.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hyperbolize

  1. verb to make (something) seem greater than is actually the case
    Synonyms:
    exaggerate overstate amplify magnify inflate overcharge overdraw hyperbolise

ارجاع به لغت hyperbolize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hyperbolize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hyperbolize

لغات نزدیک hyperbolize

پیشنهاد بهبود معانی