امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Burger

ˈbɜːrɡər ˈbɜːɡə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    burgers

معنی

  • noun countable A2
    تکه‌ای گوشت سرخ‌کرده یا کباب‌کرده که برای تهیه ساندویچ به‌کار می‌رود(مثل hamburger)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد burger

  1. noun United States jurist appointed chief justice of the United States Supreme Court by Richard Nixon (1907-1995)
    Synonyms: Warren Burger, warren e. burger, Warren Earl Burger
  2. noun A sandwich consisting of a fried cake of minced beef served on a bun, often with other ingredients
    Synonyms: hamburger, beefburger

ارجاع به لغت burger

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «burger» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/burger

لغات نزدیک burger

پیشنهاد بهبود معانی