فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Kilter

ˈkɪlt̬ər ˈkɪltə

معنی

noun

(انگلیس) ماشین چین‌دهنده، کسی که لباس چین‌دار می‌دوزد، مرتب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد kilter

  1. noun in working order
    Synonyms:
    kelter
  1. noun a state of sound readiness
    Synonyms:
    condition order shape form fitness fettle trim

Idioms

out of kilter (or off kilter)

نابه‌سامان، خراب، به‌هم‌خورده

ارجاع به لغت kilter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «kilter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/kilter

لغات نزدیک kilter

پیشنهاد بهبود معانی