ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Drawling

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    (معمولاً صدا) یکنواخت و کش‌دار
    • - He had a drawling voice.
    • - صدایی یکنواخت و کش‌دار داشت.
    • - His voice was low, husky and drawling.
    • - صدایش آهسته، خش‌دار و کش‌دار بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد drawling

  1. adjective monotonous
    Synonyms: languid, droning, dull, slow

ارجاع به لغت drawling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «drawling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/drawling

لغات نزدیک drawling

پیشنهاد بهبود معانی