فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Drawling

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

(معمولاً صدا) یکنواخت و کش‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

He had a drawling voice.

صدایی یکنواخت و کش‌دار داشت.

His voice was low, husky and drawling.

صدایش آهسته، خش‌دار و کش‌دار بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد drawling

  1. adjective monotonous
    Synonyms:
    dull slow droning languid

ارجاع به لغت drawling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «drawling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/drawling

لغات نزدیک drawling

پیشنهاد بهبود معانی