با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Stressed

strest strest
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    stresses
  • وجه وصفی حال:

    stressing
  • صفت تفضیلی:

    more stressed
  • صفت عالی:

    most stressed

توضیحات

این صفت به‌صورتِ stressed out و stressed-out نیز نوشته می‌شود؛ اما این دو، چندان رایج نیستند و informal هستند.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
مضطرب، نگران

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- stressed workers
- کارگران مضطرب
- I feel stressed-out.
- احساس می‌کنم نگران و مضطرب هستم.
adjective
زبان‌شناسی (هجایی که با تأکید تلفظ می‌شود) تکیه‌دار، استرس‌دار
- a stressed syllable
- سیلاب تکیه‌دار
- stressed syllables
- هجاهای استرس‌دار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stressed

  1. verb To stress, single out as important
    Synonyms: underscored, emphasized, accentuated, underlined, accented, highlighted, worried, weighted, traumatized, strained, italicized, pressured, pressed, pained, intensified, featured, forced, punctuated, distressed, burdened, belabored, asserted
    Antonyms: attenuated, reduced, relaxed
  2. verb Test the limits of
    Synonyms: strained, tried
  3. adjective Suffering severe physical strain or distress
    Synonyms: distressed
  4. adjective Bearing a stress or accent
    Synonyms: accented
    Antonyms: unstressed

لغات هم‌خانواده stressed

ارجاع به لغت stressed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stressed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stressed

لغات نزدیک stressed

پیشنهاد بهبود معانی