با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Impracticability

ɪmˌpræktɪkəˈbɪlɪti ɪmˌpræktɪkəˈbɪlɪti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
غیرعملی بودن، چیز غیرعملی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد impracticability

  1. noun The quality of not being usable
    Synonyms: hopelessness, infeasibility, uselessness, impracticableness, emptiness
    Antonyms: practicability

ارجاع به لغت impracticability

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «impracticability» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/impracticability

لغات نزدیک impracticability

پیشنهاد بهبود معانی