(به گونهای که نشان میدهد شخص در حال تصور چیز خوشایندی است و توجه چندانی به اتفاق/اتفاقات اطراف خود ندارد) از روی خیالپردازی، خیالپردازانه، خیالاندیشانه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She stared dreamily out of the small window at the blue horizon.
او خیالاندیشانه از پنجرهی کوچک به افق آبی خیره شد.
She quietly and dreamily lowered herself into his arms.
او بهآرامی و خیالاندیشانه خودش را در آغوش او انداخت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dreamily» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dreamily