با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Cardigan

ˈkɑːrdɪɡən ˈkɑːdɪɡən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable B2
    پوشاک ژاکت پشمی، ژاکت کش‌باف پشمی
    • - She knit a beautiful cardigan for her grandson.
    • - او یک ژاکت کش‌باف پشمی زیبا برای نوه‌اش بافت.
    • - I need to buy a new cardigan for the winter season.
    • - برای فصل زمستان باید یک ژاکت پشمی جدید بخرم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد cardigan

  1. noun Slightly bowlegged variety of corgi having rounded ears and a long tail
    Synonyms: Cardigan Welsh corgi

ارجاع به لغت cardigan

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cardigan» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cardigan

لغات نزدیک cardigan

پیشنهاد بهبود معانی