فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Cardigan

ˈkɑːrdɪɡən ˈkɑːdɪɡən

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2

پوشاک ژاکت پشمی، ژاکت کش‌باف پشمی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

She knit a beautiful cardigan for her grandson.

او یک ژاکت کش‌باف پشمی زیبا برای نوه‌اش بافت.

I need to buy a new cardigan for the winter season.

برای فصل زمستان باید یک ژاکت پشمی جدید بخرم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cardigan

  1. noun slightly bowlegged variety of corgi having rounded ears and a long tail
    Synonyms:
    Cardigan Welsh corgi

ارجاع به لغت cardigan

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cardigan» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cardigan

لغات نزدیک cardigan

پیشنهاد بهبود معانی