man, human, human kind
انسان امروزی از وابستگیهای روحی خود منفک شده است.
Modern man has been torn from his spiritual moorings.
بدن انسان متقارن است.
The human body is symmetrical.
ویژگی انسان عقل است
reason defines mankind
انسان ماقبل تاریخ شباهتهای زیادی با انسان امروزی دارد.
Prehistoric man has close affinities with modern humans.
gentle, good, gentleman, gracious
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
انسان جوانمرد همیشه نسبت به ضعیفان مؤدب است.
A gentleman is always courteous toward the weak.
یک زندانبان واقعاً انسان!
A truly humane prison guard!
one, individual, person
این شعر تخیل و فکر انسان را سخت به کار میگیرد.
This poem challenges one's imagination and thought.
یک انسان خیلی عصبی
a very nervous person
عامیانه body
Homo sapiens
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «انسان» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/انسان