آخرین به‌روزرسانی:

آدم به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / aadam /

Adam

اولین انسان

آدم و حوا

Adam and Eve

شیطان آدم و حوا را فریب داد

The Devil tempted Adam and Eve

اسم
فونتیک فارسی / aadam /

human, mankind, man, human being, humankind, anthropus

انسان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

بنی‌آدم اعضای یکدیگرند…

all mankind are interrelated...

آدمی‌زاد اگر در طرب آید چه عجب...

no wonder if mankind rejoices...

اسم
فونتیک فارسی / aadam /

servant, man, orderly

نوکر، خدمتکار

به آدمم بگو مرا ساعت ۵ بیدار کند

Tell my servant to knock me up at five o'clock

آدم وفادار

a loyal servant

اسم
فونتیک فارسی / aadam /

one, guy, person, dude, individual, bloke

فرد، نفر، شخص

پدرش آدم مهربانی است.

His father is a kind person.

آدم بافرهنگ

a cultivated person

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد آدم

  1. مترادف:
    انسان بشر مردم ناس
    متضاد:
    جانور حیوان دد
  1. مترادف:
    کس نفر
  1. مترادف:
    ابوالبشر
    متضاد:
    دیو

ارجاع به لغت آدم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آدم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آدم

لغات نزدیک آدم

پیشنهاد بهبود معانی