فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Windless

ˈwɪndləs ˈwɪndləs

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

ادبی ساکن، بدون وزش، بی‌باد (هوا و روز و غیره)

The night was windless.

شب ساکن بود.

a windless day

یک روز بدون وزش

adjective

از‌نفس‌افتاده، بی‌رمق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

After running for miles, I was completely windless and had to take a break.

پس از مایل‌ها دویدن، کاملاً از‌نفس‌افتاده بودم و باید استراحت می‌کردم.

The intense workout left me windless.

تمرین زیاد من را بی‌رمق کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد windless

  1. adjective marked by an absence of circulating air
    Synonyms:
    still airless breathless breezeless

ارجاع به لغت windless

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «windless» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/windless

لغات نزدیک windless

پیشنهاد بهبود معانی