فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Windless

ˈwɪndləs ˈwɪndləs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    ادبی ساکن، بدون وزش، بی‌باد (هوا و روز و غیره)
    • - The night was windless.
    • - شب ساکن بود.
    • - a windless day
    • - یک روز بدون وزش
  • adjective
    از‌نفس‌افتاده، بی‌رمق
    • - After running for miles, I was completely windless and had to take a break.
    • - پس از مایل‌ها دویدن، کاملاً از‌نفس‌افتاده بودم و باید استراحت می‌کردم.
    • - The intense workout left me windless.
    • - تمرین زیاد من را بی‌رمق کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد windless

  1. adjective Marked by an absence of circulating air
    Synonyms: airless, breathless, breezeless, still

ارجاع به لغت windless

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «windless» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/windless

لغات نزدیک windless

پیشنهاد بهبود معانی