با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Windless

ˈwɪndləs ˈwɪndləs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
ادبی ساکن، بدون وزش، بی‌باد (هوا و روز و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The night was windless.
- شب ساکن بود.
- a windless day
- یک روز بدون وزش
adjective
از‌نفس‌افتاده، بی‌رمق
- After running for miles, I was completely windless and had to take a break.
- پس از مایل‌ها دویدن، کاملاً از‌نفس‌افتاده بودم و باید استراحت می‌کردم.
- The intense workout left me windless.
- تمرین زیاد من را بی‌رمق کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد windless

  1. adjective Marked by an absence of circulating air
    Synonyms: airless, breathless, breezeless, still

ارجاع به لغت windless

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «windless» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/windless

لغات نزدیک windless

پیشنهاد بهبود معانی