شکل جمع:
herbsگیاه، علف، رستنی، شاخوبرگ گیاهان، بوته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She still believes in medicinal herbs.
او هنوز هم به داروهای گیاهی اعتقاد دارد.
This food has been cooked with different herbs and spices.
این خوراک را با گیاهان و ادویهی گوناگون پختهاند.
herb tea
چای گیاهی (جوشانده)
Under my foot the herbs were dry.
در زیر پایم علفها خشک بودند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «herb» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/herb