با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Ginseng

ˈdʒɪn.sɛŋ ˈdʒɪnseŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    داروسازی گیاه‌شناسی جینسنگ آسیایی، جینسنگ چینی، جنسه، جنسا
    • - Ginseng is a popular herbal remedy used in traditional medicine.
    • - جینسنگ آسیایی یک داروی گیاهی محبوب است که در طب سنتی استفاده می‌شود.
    • - I bought some ginseng tea to help boost my energy levels.
    • - من مقداری چای جینسنگ چینی خریدم تا به افزایش سطح انرژی‌ام کمک کند.
  • noun countable
    گیاه‌شناسی جینسِنگ، آدم‌گیاه
    • - The ginseng root is known for its numerous health benefits.
    • - ریشه‌ی جینسنگ به‌دلیل فواید متعددی که برای سلامتی دارد، شناخته شده است.
    • - The leaves of the ginseng tree have a distinct shape and texture.
    • - برگ‌های درخت جینسنگ شکل و بافت مشخصی دارند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد ginseng

  1. noun Chinese herb with palmately compound leaves and small greenish flowers and forked aromatic roots believed to have medicinal powers
    Synonyms: nin-sin, Panax ginseng, Panax schinseng, Panax pseudoginseng

ارجاع به لغت ginseng

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ginseng» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ginseng

لغات نزدیک ginseng

پیشنهاد بهبود معانی