با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Media

    ˈmiːdiə ˈmiːdiə
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    noun countable B2
    رسانه، واسطه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - the mass media
    - رسانه‌های گروهی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد media

    1. noun communication by publication or broadcast, the internet, newspapers, magazines, television, etc., considered as a group
      Synonyms: announcement, announcing, cable, communications, correspondence, disclosure, expression, intelligence, news, publishing, radio, television

    Collocations

    • social media

      فضای مجازی، شبکه‌های اجتماعی، رسانه‌های اجتماعی

    • mass media

      رسانه‌های گروهی، رسانه‌های جمعی (روزنامه‌ها، تلویزیون، رادیو و اینترنت)

    ارجاع به لغت media

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «media» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/media

    لغات نزدیک media

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند