distinct, distinguishable, disparate, differential, differentiated, conspicuous, distinctive
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کشور چین از چندین ملیت متمایز تشکیل شده است.
China is composed of several distinct nationalities.
مائومائو صدایی متمایز دارد که از دور شنیده میشود.
The maomao has a distinctive call that can be heard from afar.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «متمایز» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/متمایز