فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Stair

ster steə

شکل جمع:

stairs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2

پله، نردبان، پلکان، مرتبه، درجه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

He climbed the stairs slowly.

به آهستگی از پله‌ها بالا رفت.

A cat was sleeping on the lowest stair.

گربه‌ای روی پایین‌ترین پله خوابیده بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stair

  1. noun support consisting of a place to rest the foot while ascending or descending a stairway
    Synonyms:
    step

ارجاع به لغت stair

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stair» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stair

لغات نزدیک stair

پیشنهاد بهبود معانی