امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bast

ˈbæst bæst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
گیاه‌شناسی لیف درخت، پوست لیفی درختان link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bast

  1. noun Strong woody fibers obtained especially from the phloem of from various plants
    Synonyms:
    bast fiber
  1. noun (botany) tissue that conducts synthesized food substances (e.g., from leaves) to parts where needed; consists primarily of sieve tubes
    Synonyms:
    phloem

ارجاع به لغت bast

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bast» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bast

لغات نزدیک bast

پیشنهاد بهبود معانی