فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Cozy

ˈkoʊzi ˈkəʊzi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    cozies
  • صفت تفضیلی:

    cozier
  • صفت عالی:

    coziest

توضیحات

همچنین می‌توان از cosey or cosie به‌ جای cozy استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    راحت، دنج، گرم و نرم
    • - a cozy little room
    • - اتاق جمع و جور و راحت
    • - An extra blanket will make you feel cozier.
    • - یک پتوی اضافی احساس راحتی بیشتری به شما خواهد داد.
  • adjective
    گرم و دوستانه
    • - a cozy chat
    • - یک درد دل گرم و دوستانه
  • noun countable
    روقوری (پارچه‌ای که برای گرم نگه داشتن روی قوری یا کتری و غیره می‌گذارند)، رو کتری، رو دیگ، دم کن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد cozy

  1. adjective comforting, soft, warm
    Synonyms: comfortable, comfy, cuddled up, cushy, easeful, in clover, intimate, in velvet, on bed of roses, restful, safe, secure, sheltered, snug, snug as bug in rug, snuggled down, tucked up
    Antonyms: uncomfortable

Phrasal verbs

  • cozy up to

    (امریکا - عامیانه) خود را جا کردن، تحبیب کردن

Idioms

  • play it cozy

    (امریکا - عامیانه) با احتیاط عمل کردن

ارجاع به لغت cozy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cozy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cozy

لغات نزدیک cozy

پیشنهاد بهبود معانی