آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آبان ۱۴۰۴

    Cozy

    ˈkoʊzi ˈkəʊzi

    شکل جمع:

    cozies

    صفت تفضیلی:

    cozier

    صفت عالی:

    coziest

    معنی cozy | جمله با cozy

    adjective B1

    انگلیسی آمریکایی راحت، دنج، گرم و نرم، باصفا

    شکل نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی: cosy

    The café has a cozy atmosphere with soft lighting and wooden furniture.

    کافه، فضایی باصفا با نور ملایم و مبلمان چوبی دارد.

    a cozy chat

    یک درد دل گرم و دوستانه

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    An extra blanket will make you feel cozier.

    یک پتوی اضافی احساس راحتی بیشتری به شما خواهد داد.

    a cozy little room

    اتاق جمع و جور و راحت

    adjective

    انگلیسی آمریکایی ادبیات ملایم، آرام، بی‌خشونت (در توصیف نوع داستان جنایی)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    The movie adaptation kept the cozy tone of the original novel.

    اقتباس سینمایی، لحن بی‌خشونت رمان اصلی را حفظ کرد.

    A cozy mystery usually focuses more on clever puzzles than on violence.

    داستان معمایی ملایم، معمولاً بیشتر بر معماهای هوشمندانه تمرکز دارد تا خشونت.

    adjective

    مشکوک، غیرشفاف، پشت‌پرده‌ای، زدوبندی

    Investigators are looking into the cozy ties between the contractor and the mayor.

    بازرسان درحال بررسی روابط پشت‌پرده‌ای بین پیمانکار و شهردار هستند.

    Some politicians enjoy cozy relationships with big corporations.

    برخی سیاست‌مداران از روابط زدوبندی با شرکت‌های بزرگ بهره‌مند هستند.

    noun countable

    انگلیسی آمریکایی روقوری، روتخم‌مرغی

    She sells handmade tea cozies at the local market.

    او روقوری‌های دست‌دوز در بازار محلی می‌فروشد.

    The tea stayed hot for hours under the cozy.

    چای تا ساعت‌ها زیر روقوری گرم ماند.

    noun countable

    انگلیسی آمریکایی ادبیات داستان جنایی ملایم، آرام، رمان جنایی بی‌خشونت

    Most cozies feature an amateur detective solving murders in peaceful towns.

    بیشتر داستان‌های جنایی بی‌خشونت، کارآگاهی غیرحرفه‌ای را نشان می‌دهند که در شهرهای آرام معماهای قتل را حل می‌کند.

    Unlike modern thrillers, cozies avoid graphic violence and dark themes.

    برخلاف داستان‌های هیجان‌انگیز مدرن، داستان‌های جناییِ ملایم از خشونت آشکار و موضوعات دارک پرهیز می‌کنند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد cozy

    1. adjective comforting, soft, warm
      Synonyms:
      comfortable safe secure warm snug comfy restful sheltered cushy easeful intimate cuddled up tucked up snuggled down in clover in velvet on bed of roses snug as bug in rug
      Antonyms:
      uncomfortable

    Phrasal verbs

    cozy up to

    (امریکا - عامیانه) خود را جا کردن، تحبیب کردن

    Idioms

    play it cozy

    (امریکا - عامیانه) با احتیاط عمل کردن

    سوال‌های رایج cozy

    شکل جمع cozy چی میشه؟

    شکل جمع cozy در زبان انگلیسی cozies است.

    صفت تفضیلی cozy چی میشه؟

    صفت تفضیلی cozy در زبان انگلیسی cozier است.

    صفت عالی cozy چی میشه؟

    صفت عالی cozy در زبان انگلیسی coziest است.

    ارجاع به لغت cozy

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «cozy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cozy

    لغات نزدیک cozy

    • - coz
    • - cozen
    • - cozy
    • - cozy up to
    • - cp
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    log on loki long-distance long opening hours longtime merci merciful metrical mildly missy needless newsstand nexus nighttime nighty-night میلیونر قورباغه موذن ایتالیا ضامن ضمانت ضمانت کردن ضمانت‌نامه تضمین تضمین کردن رضایت‌نامه عزم عزیمت عزیمت کردن متملق
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.