آخرین به‌روزرسانی:

Cozy

ˈkoʊzi ˈkəʊzi

شکل جمع:

cozies

صفت تفضیلی:

cozier

صفت عالی:

coziest

توضیحات:

همچنین می‌توان از cosey or cosie به‌ جای cozy استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

راحت، دنج، گرم و نرم

a cozy little room

اتاق جمع و جور و راحت

An extra blanket will make you feel cozier.

یک پتوی اضافی احساس راحتی بیشتری به شما خواهد داد.

adjective

گرم و دوستانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

a cozy chat

یک درد دل گرم و دوستانه

noun countable

روقوری (پارچه‌ای که برای گرم نگه داشتن روی قوری یا کتری و غیره می‌گذارند)، رو کتری، رو دیگ، دم کن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cozy

  1. adjective comforting, soft, warm
    Synonyms:
    comfortable safe secure warm snug comfy restful sheltered cushy easeful intimate cuddled up tucked up snuggled down in clover in velvet on bed of roses snug as bug in rug
    Antonyms:
    uncomfortable

Phrasal verbs

cozy up to

(امریکا - عامیانه) خود را جا کردن، تحبیب کردن

Idioms

play it cozy

(امریکا - عامیانه) با احتیاط عمل کردن

ارجاع به لغت cozy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cozy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cozy

لغات نزدیک cozy

پیشنهاد بهبود معانی