پسر عمو، دختر عمو، پسر دایی، دختر دایی، پسر عمه، دختر عمه، پسر خاله، دختر خاله
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My coz is coming over for dinner tonight.
پسر عموی من امشب برای شام میآید.
I haven't seen my coz in years.
سالهاست که دختر عمویم را ندیدهام.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «coz» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/coz