شکل جمع:
classmatesهمکلاسی، همآموز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Borzoo Khezry is one of my old classmates.
برزو خضری یکی از همکلاسیهای قدیمی من است.
The new classmate seems shy but very friendly.
همکلاسی جدید خجالتی اما بسیار مهربان به نظر میرسد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «classmate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/classmate