امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Schoolmate

ˈskuːlmeɪt ˈskuːlmeɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun
هم‌شاگردی، هم‌مدرسه‌ای، هم‌آموز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
noun
هم مدرسه، دوست
- Khezri is one of my old schoolmates.
- خضری یکی از هم‌شاگردی‌های قدیمی من است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد schoolmate

  1. noun an acquaintance that you go to school with
    Synonyms:
    classmate class fellow schoolfellow chum comrade roommate

ارجاع به لغت schoolmate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «schoolmate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/schoolmate

لغات نزدیک schoolmate

پیشنهاد بهبود معانی