فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Abdominal

æbˈdɑːmɪnl̩ æbˈdɒmɪnl̩

معنی و نمونه‌جمله

adjective

شکمی، بطنی، وریدهای شکمی، ماهیان بطنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

abdominal pain

درد شکم

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد abdominal

  1. adjective concerning the stomach and the area below it
    Synonyms:
    belly ventral gastric intestinal visceral duodenal stomachic

Collocations

abdominal pouch

(کانگورو و غیره) کیسه‌ی شکمی (marsupium هم می‌گویند)

abdominal region

ناحیه‌ی شکمی (هر یک از نه بخشی که شکم به آن تقسیم می‌شود)

ارجاع به لغت abdominal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «abdominal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/abdominal

لغات نزدیک abdominal

پیشنهاد بهبود معانی