گذشتهی ساده:
skidooedشکل سوم:
skidooedسومشخص مفرد:
skidoosوجه وصفی حال:
skidooingشکل نوشتاری دیگر این لغت: skiddoo
در رفتن، فلنگ را بستن، زدن به چاک، ناپدید شدن، رفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The cat skidooed as soon as it heard the vacuum cleaner.
گربه، همین که صدای جاروبرقی را شنید، در رفت.
You better skidoo before trouble starts.
قبلاز اینکه دردسر شروع بشه، بهتره فلنگو ببندی.
گذشتهی ساده skidoo در زبان انگلیسی skidooed است.
شکل سوم skidoo در زبان انگلیسی skidooed است.
وجه وصفی حال skidoo در زبان انگلیسی skidooing است.
سومشخص مفرد skidoo در زبان انگلیسی skidoos است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «skidoo» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/skidoo