فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Run Off

American: ˈrənˈɒf British: rʌnɒf

معنی‌ها

phrasal verb

دور کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
phrasal verb

گریختن، به‌ سرعت رفتن

phrasal verb

به خارج جاری شدن، ریختن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد run off

  1. phrasal verb flee or depart quickly
  1. phrasal verb make photocopies or print
  1. phrasal verb write something quickly
  1. phrasal verb pour or spill off or over
  1. phrasal verb chase someone away
  1. phrasal verb rain or other liquid that flows off the land into rivers

ارجاع به لغت run off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «run off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/run off

لغات نزدیک run off

پیشنهاد بهبود معانی