فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Run Off

American: ˈrənˈɒf British: rʌnɒf
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • phrasal verb
    تکثیر کردن، چاپ کردن
  • phrasal verb
    دور کردن
  • phrasal verb
    گریختن، به‌ سرعت رفتن
  • phrasal verb
    به خارج جاری شدن، ریختن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد run off

  1. phrasal verb Flee or depart quickly
  2. phrasal verb Make photocopies or print
  3. phrasal verb Write something quickly
  4. phrasal verb Pour or spill off or over
  5. phrasal verb Chase someone away
  6. phrasal verb rain or other liquid that flows off the land into rivers

ارجاع به لغت run off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «run off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/run off

لغات نزدیک run off

پیشنهاد بهبود معانی