Epicurean

ˌepɪkjʊˈriːən ˌepɪkjʊˈriːən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
عیاش، ابیقوری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد epicurean

  1. adjective loving food and finer things
    Synonyms: gluttonous, gourmandizing, gourmet, hedonistic, libertine, lush, luxurious, pleasure-seeking, self-indulgent, sensual, sensuous, sybaritic, voluptuous
  2. noun gourmet
    Synonyms: bon vivant, connoisseur, critic, epicure, gastronome, gastronomer, glutton, gourmand, hedonist, pleasure seeker, sensualist, specialist, sybarite

ارجاع به لغت epicurean

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «epicurean» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/epicurean

لغات نزدیک epicurean

پیشنهاد بهبود معانی