با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Gourmet

ˈɡʊr- / / ɡʊrˈmeɪ ˈɡʊəmeɪ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    gourmets

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    خوراک‌شناس، خبره‌خوراک، شراب‌شناس
    • - Uncle Ahmadkhan was a gourmet.
    • - عمو احمد‌خان در خوراک خوش‌سلیقه بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد gourmet

  1. noun person who likes, knows about
    Synonyms: food bon vivant, connoisseur, critic, epicure, epicurean, gastronome, gastronomer, gastronomist, gourmand

Phrasal verbs

  • gourmet restaurant

    رستوران عالی، رستوران مورد پسند خوراک‌شناسان

Collocations

  • gourmet cook

    آشپز غذاهای ویژه (برای اشخاص خوراک‌شناس و خوراک‌دوست)

ارجاع به لغت gourmet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gourmet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gourmet

لغات نزدیک gourmet

پیشنهاد بهبود معانی