Smeary

American: ˈsmiːriː British: ˈsmɪərɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
آغشته، آلوده، چرک، چرب، چسبناک، کثیف، لکه‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد smeary

  1. adjective Containing dirt
    Synonyms: sticky, messy, smudgy, smeared

ارجاع به لغت smeary

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «smeary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/smeary

لغات نزدیک smeary

پیشنهاد بهبود معانی