زبانباز، چربزبان، چاچولباز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The smooth-tongued salesman convinced me to buy the expensive car with his persuasive words.
فروشندهی زبانباز با سخنان متقاعدکنندهی خود مرا متقاعد کرد که ماشین گرانقیمت را بخرم.
The smooth-tongued politician easily swayed the crowd with his charismatic speeches.
این سیاستمدار چربزبان با سخنرانیهای پرجذبهاش جمعیت را بهراحتی تحتتأثیر قرار داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «smooth-tongued» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/smooth-tongued