فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Pommel

ˈpʌml ˈpʌml ˈpʌml

معنی و نمونه‌جمله

noun adverb

جسم گلوله‌مانند، گلوله، قاش زین، قرپوس زین، قبه شمشیر، سر عصا، محکم زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Hold the pommel and ride fast.

قاچ زین را بگیر و تند اسب‌سواری کن.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pommel

  1. noun an ornament in the shape of a ball on the hilt of a sword or dagger
    Synonyms:
    ball knob handle hilt horn saddle-horn saddlebow
  1. verb strike, usually with the fist
    Synonyms:
    beat pound thwack pummel biff maul club cudgel belabor handle knob finial saddlebow

ارجاع به لغت pommel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pommel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pommel

لغات نزدیک pommel

پیشنهاد بهبود معانی