آیکن بنر

فقط تا پایان امروز - تا 50% تخفیف برای خرید اشتراک هوش مصنوعی

فقط تا پایان امروز - تا 50% تخفیف خرید AI

اعمال کد تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Pass Off

معنی pass off

phrasal verb

جا زدن، تقلب کردن، جعل کردن

phrasal verb

رخ دادن، اتفاق افتادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد pass off

  1. phrasal verb give because one does not want it
    Synonyms:
    Antonyms:

ارجاع به لغت pass off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pass off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pass-off

لغات نزدیک pass off

پیشنهاد بهبود معانی