جا زدن، چیزی را بهجای دیگری جا زدن، جیب بری کردن، به قالب زدن (چیز تقلبی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to foist a clause into a contract
با زرنگی مادهای را به قرارداد افزودن
He is always trying to foist his ideas on others.
او همیشه میکوشد عقاید خود را به دیگران بقبولاند.
to foist inferior merchandise on a customer
کالای بنجل به مشتری انداختن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «foist» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/foist