آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Palm

pɑːm / / pɑːlm pɑːm

گذشته‌ی ساده:

palmed

شکل سوم:

palmed

سوم‌شخص مفرد:

palms

وجه وصفی حال:

palming

شکل جمع:

palms

معنی palm | جمله با palm

noun countable C2

کف دست

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

مشاهده

The fortune teller studied the lines on my palm carefully.

فال‌گیر با دقت خطوط کف دستم را بررسی کرد.

Sweat gathered in his palms as he waited for the results.

وقتی منتظر نتایج بود، عرق در کف دستانش جمع شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a glove with a soft leather palm

یک دستکش که کف آن از چرم نرم است

noun countable C1

درخت نخل

همچنین می‌توان از palm tree استفاده کرد.

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

He sat under a palm tree, watching the sunset.

او زیر درخت نخل نشست و غروب آفتاب را تماشا کرد.

Palm leaves were used to build roofs in many tropical villages.

از برگ‌های نخل در بسیاری از روستاهای استوایی برای ساخت سقف استفاده می‌شد.

verb - transitive

قاپیدن، پنهان کردن، دزدیدن (در کف دست)

She caught the boy trying to palm a candy from the jar.

او پسرک را دید که می‌خواست یواشکی آب‌نباتی از شیشه بردارد.

The thief palmed the key while pretending to shake hands.

دزد هنگام دست دادن، کلید را پنهانی در کف دستش گرفت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

to palm a card

ورق بازی را در دست پنهان کردن

trashy goods fit only to be palmed on the unwary

کالاهای بنجل که فقط می‌شد آن‌ها را به اشخاص ناآگاه قالب کرد

He tried to palm off his nag as a racehorse.

او کوشید که یابوی خود را به‌عنوان اسب مسابقه قالب کند.

He palmed off his own brother by fabricating lies.

برادر خودش را با دروغ بافی اغفال کرد.

In the villages of Arak he palmed himself off as a medical doctor.

در دهات اراک خود را به عنوان پزشک جا می‌زد.

verb - transitive

فوتبال ورزش دفع کردن، برگرداندن (توپ با کف دست)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی فوتبال

مشاهده

The keeper palmed the corner kick out to the edge of the box.

دروازه‌بان، ضربه‌ی کرنر را با کف دست به بیرون از محوطه‌ی جریمه فرستاد.

He managed to palm the ball over the crossbar at the last second.

او در آخرین لحظه، توپ را با کف دست به بالای تیر افقی دفع کرد.

verb - transitive

ورزش (بسکتبال) پالم کردن، نگه داشتن توپ (هنگام دریبل)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

مشاهده

The coach warned him not to palm the ball or he’d lose possession.

مربی به او هشدار داد که توپ را پالم نکند وگرنه مالکیت توپ را از دست خواهد داد.

Palming the ball gives players an unfair advantage while dribbling.

پالم کردن توپ به بازیکنان در هنگام دریبل، برتری ناعادلانه می‌دهد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد palm

  1. noun an award for winning a championship or commemorating some other event
    Synonyms:
  1. noun the inner surface of the hand from the wrist to the base of the fingers
    Synonyms:
  1. verb touch, lift, or hold with the hands
    Synonyms:

Phrasal verbs

palm off

1- (به کسی) قالب کردن، چپاندن، انداختن

2- گول زدن، اغفال کردن

3- (به‌ویژه خود را) جا زدن

Collocations

date palm

درخت خرما، نخل

cross one's palm

1- (در اصل - هنگام پرداخت مزد فالگیر) با سکه کف دست خود نشان صلیب کشیدن 2- رشوه دادن، سبیل کسی را چرب کردن

Idioms

bear (or carry off) the palm

برنده شدن یا بودن، جایزه را بردن

yield the palm to

به شکست خود اعتراف کردن، به برتری دیگری اعتراف کردن

have an itching palm

(عامیانه) 1- شهوت پول داشتن 2- اهل رشوه بودن

to grease the palm (or hand) of

رشوه دادن، سبیل کسی را چرب کردن

oil the palm (or hand) of

رشوه دادن، سبیل (کسی را) چرب کردن

سوال‌های رایج palm

معنی palm به فارسی چی میشه؟

کلمه "palm" در زبان انگلیسی چندین معنی و کاربرد دارد که هر یک از آن‌ها می‌تواند در زمینه‌های مختلف به کار رود. در زیر به بررسی این کلمه، معانی مختلف آن و نکات جالب مربوط به آن می‌پردازیم:

۱. معنی اصلی

کلمه "palm" به معنای "کف دست" است. این قسمت از دست انسان شامل چندین استخوان (استخوان‌های متاکارپ)، ماهیچه‌ها و بافت‌های نرم است که به ما کمک می‌کند تا اشیاء را بگیریم و فعالیت‌های روزمره خود را انجام دهیم. کف دست به طور خاص طراحی شده است تا قدرت و دقت لازم برای انجام کارهای مختلف را فراهم آورد.

۲. درخت نخل

معنی دوم "palm" به درختان نخل اشاره دارد. درختان نخل از خانواده‌ای به نام "Arecaceae" هستند و در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری رشد می‌کنند. این درختان به دلیل میوه‌های خوشمزه‌ای که تولید می‌کنند (مانند خرما) و همچنین زیبایی ظاهری خود، در باغ‌ها و پارک‌ها محبوب هستند. درختان نخل نماد گرما و استوایی بودن بوده و در بسیاری از فرهنگ‌ها به عنوان نمادی از زندگی و باروری شناخته می‌شوند.

۳. کاربردهای دیگر

کلمه "palm" همچنین در اصطلاحات و عبارات مختلف به کار می‌رود. به عنوان مثال:

- Palm reading (خواندن کف دست): این عمل به مطالعه خطوط و شکل کف دست برای پیش‌بینی آینده یا تحلیل شخصیت افراد اشاره دارد. این هنر باستانی در بسیاری از فرهنگ‌ها رواج داشته و هنوز هم در برخی جوامع به عنوان یک روش پیش‌بینی شناخته می‌شود.

- Palm oil (روغن نخل): روغن حاصل از میوه‌های درخت نخل، یکی از پرکاربردترین روغن‌ها در صنایع غذایی و غیرغذایی است. این روغن به دلیل قیمت پایین و کارایی بالا، در تولید بسیاری از محصولات مورد استفاده قرار می‌گیرد.

۴. نکات جالب

- تاریخچه: درختان نخل به عنوان یکی از قدیمی‌ترین گیاهان زراعی شناخته می‌شوند و شواهدی از کشت آن‌ها به بیش از ۵۰۰۰ سال پیش بازمی‌گردد.

- تنوع: خانواده نخل شامل بیش از ۲۶۰۰ گونه مختلف است که در انواع مختلفی از محیط‌ها رشد می‌کنند. برخی از این گونه‌ها در مناطق بیابانی و برخی دیگر در جنگل‌های بارانی یافت می‌شوند.

- سازگاری با محیط: درختان نخل به خوبی با شرایط سخت محیطی سازگار هستند و می‌توانند در خاک‌های شنی و خشک نیز رشد کنند.

- استفاده‌های فرهنگی: در بسیاری از فرهنگ‌ها، درخت نخل به عنوان نماد صلح و دوستی شناخته می‌شود. در مسیحیت، درخت نخل به عنوان نماد پیروزی و جشن در روزهای مقدس گنجانده شده است.

شکل جمع palm چی میشه؟

شکل جمع palm در زبان انگلیسی palms است.

ارجاع به لغت palm

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «palm» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/palm

لغات نزدیک palm

پیشنهاد بهبود معانی