با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Pencil

ˈpensl ˈpensl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    pencils

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable A1
    مداد، مداد رنگی، هر چیزی شبیه مداد
    • - a red pencil
    • - مداد قرمز
    • - to sharpen a pencil
    • - مدادی را تیز کردن
    • - a pencil-written letter
    • - نامه‌ای که با مداد نوشته شده
    • - pencil sharpener
    • - مدادتراش
  • verb - transitive
    با مداد کشیدن، با مداد نوشتن
    • - His corrections were penciled in.
    • - اصلاحات او با مداد افزوده شده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد pencil

  1. noun Anything suggestive of a pencil
    Synonyms: shaft, gleam, streak, line, pointer, indicator

ارجاع به لغت pencil

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pencil» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pencil

لغات نزدیک pencil

پیشنهاد بهبود معانی